بربادرفته

ساخت وبلاگ
  تبعید شده در کویر .. آنگونه که چشم هایم کسی را نمیبیند و گوش هایم صدایی جز صدای سکوت نمیشنود، دستهایم جز سردی زمین حس نمیکند و قلبم فقط برای زنده ماندن می تپد..من تبعید شده ام در خودم .. محکوم به با خود بودن.. روزگاریست که حرف هایم خوانده نمیشود. بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 23:49

  تبعید شده در کویر .. آنگونه که چشم هایم کسی را نمیبیند و گوش هایم صدایی جز صدای سکوت نمیشنود، دستهایم جز سردی زمین حس نمیکند و قلبم فقط برای زنده ماندن می تپد..من تبعید شده ام در خودم .. محکوم به با خود بودن.. روزگاریست که حرف هایم خوانده نمیشود. بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 68 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 3:47

بابا ؛ همیشه کنارم بودی همیشه دستات محافظم بود همیشه با حرفات بم امید میدی . همیشه از پشت مراقبم بودی و تنهام نزاشتی .غیر از یه جا که جلوم واستادی شاید فکر میکردی اینجوری بهتره ولی من بزرگترین ضربه و تنهایی و بی کسی رو همون موقع درک کردم وقتی که عاشق شدم . میتونستی کنارم باشی . مثل همه ی لحظه های دیگه ی عمرم که کنارم بودی و ازم دفاع کردی ولی مقابلم واستادی مقابل یه دختر بی گناه بی دفاع عاش بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : بابا, نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 2:44

 

سه ساله منتظر برآورده شدن یه آرزو ام . آرزویی که عصر یه روز از خدا خواستم : میشه مال من باشه ؟! 

دونه دونه همه ی چیزهایی که میشد برای اون دوسش داشت رو ازش گرفت ! بازم میخوایش؟! باز هم از خدا تو رو خواستم ؛ خودت رو ! خودت رو از من گرفت ..

+ نوشته شده در  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶ساعت   توسط گیسو  | 
بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : آرزو,کردم, نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 93 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 2:44

دیوار

فک کن توی یه اتاقی . میبینی یکی از دیوار ها میاد جلو میری سمتش و شروع میکنی فشار بدی که برگرده سرجاش. میبینی از سه طرف دیگه و پایین و سقف هم داره این دیوار ها نزدیک میشه. بری سمت کدوم دیوار تا جلوی حرکتش رو بگیری؟! مگه فرقی داره؟ یکی هم تکون نخوره بقیه دارن بت فشار میارن. من توی این اتاقم؛ توی این زندگیم. 

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۶ساعت   توسط گیسو  | 

بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : دیوار, نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 67 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 13:51

دنیام دیگه تهشه .. به خودم میگم دنیا قرار نیس از این بد تر بشه سه سال پیش یه دختر عاشق بودم و تنها.بی دفاع. دعوام کردن کسی درکم نکرد اون موقع خیلی چیزا برای از دست دادن داشتم . 19 سالم بود و از دست دادن یه نفر برام از دست دادن همه چیز بود. الان بزرگتر شدم و چیزی برای از دست دادن ندارم از چیزی نمیترسم که بخواد سرم بیاد .دلم نمیخواست مامان بابام هیچ وقت سرم حرص بخورن. ترسم فقط برای همینه. زندگیم الان تو نقطه ای هست که اگه هر چیزیو ازم بگیرن دیگه برام فرقی نداره. با خودم میگم محدودم کنن حتی همه امکاناتو ازم بگیرن . من هدفی ندارم چیزی ندارم اینا رو هم بگیرن برای خودشون . یه گوشه میشینم تا تموم شه بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : دنیام,دیگه,تهشه, نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 90 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:48

زندگی در حال گذار اومدم مهمونی. لباسی رو تنم کردم که یه روزی با کسی که دوسش داشتم رفتیم خریدیم. ما ادما یه مدت کوتاه یه روزگار یه زمان اندک کنار همیم . فقط اخرش یه سری خاطره میمونه یه سری حسرت . یه سری حس های خوب و بد . مهم اینه میگذره و نمیمونه روی یه نقطه . گرفته ام. حس گذر و از دست دادن ها رو درک کردم و دیگه برام مهم نیس یه بار این اتفاق یا چند بار. دلم میخواد در لحظه خوشحال باشم هرچند در لحظه بودن ادمو روزمره و تباه میکنه و نیازمند هدف . ولی هر وقت خواستی، برو ،هر وقت خواستم ،میرم، دوست دارم تا وقتی با همیم بمون خوش بگذره . فقط همین. چون زندگی هیچ تهی نداره که بخوام و فکرشو کنم که تا تهش چ بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : زندگی,حال,گذار, نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 109 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:48

  نزدیک پنجره که شدم ، بارون گرفت ..حس کردم صدایی میاد ولی نه .. صدای هیچ کس نبود  چکید پایین یه قطره از روی بالکن  + ببین صداش اومد!؟ - صدایی نبود ناز خانوم  +صدای هیچی نبود ؟! پس صدای تو که بام حرف میزنی چیه ؟! - من صدام حسه که تو درکش میکنی ... ... افتاد پایین تر ... صدای بارون .... + داری میری؟ بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 105 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 7:16

بابا ؛ همیشه کنارم بودی همیشه دستات محافظم بود همیشه با حرفات بم امید میدی . همیشه از پشت مراقبم بودی و تنهام نزاشتی .غیر از یه جا که جلوم واستادی شاید فکر میکردی اینجوری بهتره ولی من بزرگترین ضربه و تنهایی و بی کسی رو همون موقع درک کردم وقتی که عاشق شدم . میتونستی کنارم باشی . مثل همه ی لحظه های دی بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 80 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 7:16

 

سه ساله منتظر برآورده شدن یه آرزو ام . آرزویی که عصر یه روز از خدا خواستم : میشه مال من باشه ؟! 

دونه دونه همه ی چیزهایی که میشد برای اون دوسش داشت رو ازش گرفت ! بازم میخوایش؟! باز هم از خدا تو رو خواستم ؛ خودت رو ! خودت رو از من گرفت ..

+ نوشته شده در  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶ساعت   توسط گیسو  | 
بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 139 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 7:16