تبعید شده

ساخت وبلاگ
 

تبعید شده در کویر .. آنگونه که چشم هایم کسی را نمیبیند و گوش هایم صدایی جز صدای سکوت نمیشنود، دستهایم جز سردی زمین حس نمیکند و قلبم فقط برای زنده ماندن می تپد..
من تبعید شده ام در خودم ..
محکوم به با خود بودن..
روزگاریست که حرف هایم خوانده نمیشود. نه آنکه حرف هایم را کسی از زمین بردارد و بخواند ! حرف هایم آوا ندارد، سکوت است.. این روزها حتی حرف هایم از عمق دریچه ی فکرم خارج نمیشود و مانند کودکی که منع از بیرون رفتن شده باشد یا زندانی سالخورده ای که به پا زنجیر دارد می ماند..
من در کویر تنهایی خود، مانده ام تا با خودم حرف بزنم.. سکوتم را از ذهن مبهمم بیرون بکشم و حصارهایش را بشکنم..
من تنها مانده ام تا فریاد را در سکوت، در روشنایی بی دریغ آفتاب، تمرین کنم.
میخواهم در خلوت اجباری خود، با خودم گفتگو کنم.. با تمام وجودم که ذره ذره به من وابسته است.. با کسی که بیشتر از من، مرا دوس دارد..

تبعید در کویر، تبعید در روشنایی ست..

بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 23:49