من زنده به زنده بودن خویشم

ساخت وبلاگ
یه روزی میاد که خیلی خسته ای نمی دونی به کدوم دیوار خود تو بکوبی شاید رها شی از این بن بست تنهایی شاید با خودت فکر کنی با گذشت زمان درست میشه ولی زمان میگذره و میبینی حلقه دورت تنگ تر شده، باید فکری کرد برای زمانی که دیر یا زود بهش میرسی. مردن از همه زمان‌ها و بدتره فکر می کنی شاید یه پدیده عادی باشه و بشه دوباره برگشت ولی دیگه برنمیگردی کسی صداتو نمیشنوه مگه کسی الان صدامو میشنوه؟!... اصلا صدام از گلوم در نمیاد ..من خیلی وقته مردم. شاید فکر کنم نیاز به تجربه جدید دارم ولی خودت میدونی ندارم. بقیه تجربه ها چیزی نیست که کسی تجربه نکرده تجربه کردن کم یا زیاد و تجربه نکردنم مهم نیست چون خاص نیست. بگذریم از زمانی که توی زنده بودنم بمیمیرم و صدامو کسی نشنوه بیزارم. کسی حس میکنه تنهایی آدم ها رو؟! شاید بشه بش فکر میکرد. اون لحظه ای که همه آدما رو نجات میده دیر یا زود برسه. آدما از همدیگه بدشون میاد خسته کننده میشن برای هم. این جوری زندگی تباهه !
من زنده به زنده بودن خویشم..

بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 77 تاريخ : جمعه 25 خرداد 1397 ساعت: 20:43